در حاشیه کنفرانس صلح خاورمیانه
جنگ یا صلح؟

آذر ماجدی

در هفته های اخیر مذاکرات صلح خاورمیانه در راس اخبار بوده است۔ کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا مشغول سفر و مذاکره با محمود عباس، رئیس جمهور فلسطین و اولمرت، نخست وزیر اسرائیل بوده است۔ قرار است پس از شش سال، کنفرانس صلح دیگری در واشنگتن ظرف چند هفته آینده برگزار شود۔ مساله تشکیل دولت مستقل فلسطینی و تقسیم اورشلیم در دستور این کنفرانس است۔ طرف فلسطینی خواهان تهیه سندی با مواد صریح و روشن برای بحث در کنفرانس شده است۔ اما اسرائیل میگوید چنین سندی لازم نیست۔ آمریکا بر مساله تشکیل دولت مستقل فلسطینی مصر بنظر میرسد۔ فلسطینی ها بر تقسیم اورشلیم مصرند۔ اولمرت پاسخ قطعی در مورد تقسیم اورشلیم نداده است و آن را بعنوان موضوعی قابل بررسی مطرح کرده است۔ از طرف دیگر، بنجامین ناتنیاهو، رهبر حزب لیکود، قاطعانه با تقسیم اورشلیم مخالفت کرده است۔

این دور مذاکرات پس از درگیری نظامی میان الفتح و حماس، قطع رابطه این دو، محاصره نوار غزه، تحریم اقتصادی فلسطینی های مقیم غزه و تقدیر عباس توسط آمریکا آغار شد۔ رایس توانسته است موافقت مصر را نیز با این کنفرانس جلب کند۔ اظهار خوش بینی نسبت به هر گونه مذاکره صلح در خاورمیانه کاری عجولانه است۔ نیروهای راست در هر دو کمپ خواهان صلح نیستند۔ و هر بار که مذاکرات بنظر میرسد دارد نیتجه ای میدهد با تشدید جنگ و کشتار پروسه را متوقف میکنند۔ این بار فلسطینی ها حتی در موضعی ضعیف تر قرار دارند۔

این دور مذاکرات بدنبال جنگ داخلی درون کمپ فلسطین سر گرفت۔ سیاست منزوی کردن حماس به منزوی شدن یک بخش مهمی ار مردم فلسطین که ساکن نوار غزه هستند، انجامیده است۔ محاصره اقتصادی عملا بمعنای فلاکت وسیع مردم نوار غزه است۔ محرومیت شدیدی بر این مردم تحمیل شده است۔ سازمان های حقوق بشر بارها در این مورد هشدار داده اند۔ اما کو گوش شنوا؟ حتی رسانه  ها نیز این اخبار را منعکس نمیکنند۔ اخیرا رهبر حماس تمایل خود را به مذاکره با الفتح اعلام کرد، لیکن طرف مقابل علاقه ای نشان نداد۔

سیاست آمریکا و کلا غرب بر منزوی کردن حماس متمرکز بوده است۔ بنظر میرسد که آمریکا در این رابطه موفق شده است۔ کمپ فلسطین کاملا به دو اردو تقسیم شده و در مقابل یکدیگر صف آرائی نظامی کرده اند۔ اما اگر پیش از این بحث بر سر تشکیل دولت مستقل فلسطین در ساحل غربی و نوار غزه بود، اکنون فقط ساحل غربی مد نظر است۔ آیا این صلح حتی اگر به سرانجام برسد با هیچ معیاری پایدار خواهد بود؟ پاسخ واقع بینانه به این سوال منفی است۔

جریان راست در هر دو طرف معضل اصلی صلح بوده اند۔ هر زمان که صلح بنظر دست یافتنی میرسید، تحرکات راست از هر دو طرف آتش جنگ را شعله ور میکند۔ از ترور اسحاق رابین تا تحرکات شارون و سپس گسترش اسکان یهودی ها در مناطق اشغالی و عملیات انتحاری حماس همه نمونه های زنده این تاریخ تراژیک هستند۔ آیا این بار راست آرام میگیرد؟ حزب لیکود هشدار هایش را ار هم اکنون آغاز کرده است۔ رژیم اسلامی ایران مخالفت اش را اعلام کرده است۔ این مخالفت ها صرفا در سطح حرف باقی نخواهد ماند۔ اوضاع همیشه آن چنان ملتهب است که یک کبریت کافیست تا همه جا را به آتش کشد۔

بعلاوه تا آنجا که به حماس برمیگردد، انزوای آن در نوار غزه پاسخگو نیست۔ اکنون نفرت قومی وسیع تر شده است۔ این نفرت درون فلسطین نیز تعمیق یافته است۔ ضمنا حماس تنها نیست، بخشی ار ارتش اسلام سیاسی است۔ رژیم اسلامی با تمام قوا مانع شکل گیری صلح خواهد شد۔ رژیم اسلامی و کلا اسلام سیاسی به مساله فلسطین نیاز دارد۔ اسلام سیاسی از این زخم دیرینه نیرو میگیرد۔ لذا این کنفرانس به هر نیتجه ای هم که در واشنگتن برسد، در خاورمیانه محصولی نخواهد داشت۔ یک عملیات انتخاری دیگر بهانه ای خواهد بود برای گسیل تانک های اسرائیلی به ساحل غربی و نوار غزه۔ در همین شرایطی که مذاکرات بطور فشرده پیش میرود، هر روز خبر از کشته شدن چند فلسطینی میرسد۔ دیوار آپارتاید کماکان گسترش می یابد۔ انزوای حماس بدون انزوای سیاسی کل جنبش اسلام سیاسی امکان پذیر نیست۔ و مساله اینجاست که بدون حل مساله فلسطین انزوای اسلام سیاسی عملا غیرممکن است۔

مساله فلسطین راه حل نظامی ندارد۔ باید جریانات راست در هر دو کمپ از نظر سیاسی منزوی شوند۔ دولت مستقل فلسطین در کل سرزمین فلسطین برسمیت شناخته شود۔ دیوار آپارتاید پایین کشیده شود۔ تحریم اقتصادی فلسطین بلافاصله قطع شود۔ اورشلیم به دو قسمت تقسیم شود۔ کلیه اسرای فلسطینی از زندان آزاد شوند۔ این اقدامات میتواند مقدمات صلح باشد۔ مبارزه ای قاطع و بی امان علیه جریانات راست در هر دو کمپ باید در دستور قرار گیرد۔ مبارزه با جریانات راست و مذهبی ار ملزومات پیشروی صلح است۔